نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

محرم بابا

رفتیم سد مثلا ماهیگیری

زن و مرد ریخته بودند تو اب 

دختری غرق شده بود و مردی کشون کشون اوردش بیرون وقتی جون گرفت پاشد رفت

بابا و گل پسر زودی لباس کندند رفتند داخل اب دست و پایی زدند و ماهی هم که نتونستند بگیرند 

منم کنار اب گل پسر کوچیکه رو تاب میدم گریه نکنه

میان بیرون و داخل ماشین  بابا به گل پسر میگه: برو پایین و تا نگفتم نیا تو

گل پسر مدام سرک میکشه ببینه بابا داخل ماشین چکار می کنه

بابا در حال تعویض لباس مدام نگرانه گل پسر سرک نکشه از شیشه ماشین که یکهوویی در کنار نن جوون باز میشه و گل پسر ظاهر میشه: چکار میکین؟

بابا با شورت تازه پوشیده اش :مگه نگفتم نیا 

نن جوون : مگه نگفت نیا ؟

گل پسر : هان چیه مگه من پسر این مرد لاغر نیستم؟ چی میشه ببینمش؟

نن جوون : 

مرد لاغر : 

گل پسر کوچیکه :

نظرات 2 + ارسال نظر
دخترک شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 00:44

یعنی این همه جواب رو از کجا میاره این گل پسر بامزه

یک پسَر هَرزه شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 00:42 http://lopoo.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد