گل پسر سرما خورده و سه روزه نن جوون قدغنش کرده به گل پسر کوچیکه نزدیک نشه و اونو ماچ مالی نکنه
روز اول : صبوری کرده
روز دوم : نن جوون داداشو پیش من بوس نکن قلبم می لرزه
نن جوون :
گل پسر : لاقل عوض من بوسش کن
روز سوم همش دور و بر گل پسر کوچیکه می پلکه : تورو خدا بذار بوسش کنم
نن جوون:نمیشه مریض میشه
گل پسر : بذار دستاشو ببوسم
نن جوون : نه دستاشو میکنه تو دهنش اگر میخوای پشت سرشو بوس کن
گل پسر : میخوام چیکار کله بوگندوش رو
نن جوون : باشه بیا کنار گوششو بوس کن
گل پسر : میخوام چیکار اون استخوان هارو ، من لپ تپلشو میخوام
اخر سر پاهای داداششو بوسیده و اومده سراغ نن جوون
نن جوون : برو کنار نفستو نده بهم مریض میشم و گل پسر اونقدر گیر میده تا دو تا مشت مشدی میخوره از نن جوون
گل پسر : آی آی استخونام خورد شد توئه پیرزن اینهمه زورو از کجا اوردی؟
نن جوون :
واقعاناااا پس پیرزنم پیرزنای جدید که انقدر زور دارن:دی
شیطون بلاااا