از صبح هزاربار به گل پسر گفتم برو وسایلتو جمع کن خونه شده بازار شام
انداخته پشت گوش
نن جوون: گل پسر شیر خوردن داداشت که تموم شد میام نگاه میکنم اگر وسایلتو جمع نکرده بودی، پوستتو میکنم
آروم و با احتیاط دور از دسترس چک و لگد نن جوونی میاد دم گوش گل پسر کوچیکه میگه : داداش، یواش یواش شیرتو بخور
هههههههههههههههههههه
خیلی حرکت خوشگلی زده
بچه ها شیرینی زندگی اند دیگه
داداش داداش آروم و زیاد شیر بخور بعد جیش کن بعد گریه کن بعد باز گشنه شو .. :دی
جیگردوتا داداشارو باهم بخوریم
داداش بدجور عاشق گل پسره ولی از بوسیدناش متنفره از بس محکم و ابکی میبوسه
همیشه گریه اش مینداخت ولی داداش یک هفته است یاد گرفته سرش داد میزنه گل پسر قهر میکنه میره
عزیییییزم!