نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

صبح شیرین

بدون توجه به جذبه و قدرت بازدارندگی نن جوونی زیرانداز رو میگیره میکشه تا قندان بیاد جلوتر

با زحمت و تمرکز فراوان قندی رو انتخاب میکنه میگیره تو مشتش و مشت و میبره میزاره تو دهنش

دارم به ریش درنیامدش میخندم با این لقمه به دهان گرفتنش که انگشت سبابه آن یکی دستش رو فرو میکنه داخل مشتش و قند رو هل میده داخل دهانش

 در مدتی که دارم شگرد جدید لقمه گذاشتن تو دهان را هضم میکنم و با صحنه سازی سعی در درک الگوریتم مسئله دارم ، چندین بار قند رو در میاره اب دهانشو قورت میده و دوباره میزاره سر جاش

 تا جائیکه اثری از قند نمیمونه بجز شیره ای که از دستها و دهانش میچکه و صدای ملچ ملوچش و حس رضایت و سرخوشی ناشی از کش رفتن و بلعیدن اولین قند زندگیش بی اعتنا به نگاههای خیره نن جوونش

شیرین کام باشی دلاور



نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 22:26

این یکی هم داره به مادرش میره هاااااااااا

نه پس میخواستی به خدیجه خان باجی بکشه

مامان رویا یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 19:22

ای جانم
هزارماشالا به این گل پسر پرتلاش وصدهزارماشالا به نن جون باحوصله وصبورش
خدا حفظتون کنه

خدا شمارو هم حفظ کنه خانوم گل

بانوی تابستان یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 15:27

عزیززززرم. همیشه سلامت باشن الهی

ان شا اله همه بچه ها سالم و شاد باشند مال ما هم اون وسطا مسطا شلنگ تخت بندازند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد