واسه ساعت 10 تا 11صبح جلسه گذاشتند تو مدرسه دقیقا ساعتی که منو گل پسر کوچیکه غرق خواب ناز بعد صبحانه ایم
صدالبته بدون هیچ گونه کک گزیده گی گرفتیم خوابیدیم
ظهر گل پسر بقصد باج گیری : نن جوون جلسه هم که نیومدی
نن جوون : واسه چی بیام جلسه بهداشت دهان و دندان بود تو که دیگه مسواک هم نمیزنی
گل پسر : هه دوتا زن اورده بودند مثلا قربان ما بودند سرمون داد زدند
نن جوون : واسه چی؟
گل پسر با دهانی فراخ و لحنی بغایت غیرانسانی: اره اومدند درو محکم باز کردند گفتند بیاین برید بیرون ببینیم انگار ما برده هاشونیم
نن جوون : کیا؟
گل پسر : معلمهامون دیگه؛ زنهارو دیده بودند داشتند خودشونو نشون میدادند.
معلمای پدرسوخته
مگه معلما ... ندارن