مراسم دستشویی رفتن گل پسر کوچیکه دست کمی از رد کردن هفت خوان رستم نداره
اولش که میگه جیش ندارم و دو دستی میچسبه به کله بینوا
با کلی قربان صدقه رفتن راضی میشه بره دستشویی
کلی اب بازی میکنه و با اکراه و ناز و ادای فراوان میاد بیرون
پوشاندن شورت و شلوارش سخت ترین مرحله کاره
اخرش با تهدید به اینکه گربه میاد اونجاتو میخوره لباسشو میپوشه
و اینچنین شده که هر از گاهی میاد و میگه اینجامو میخوری؟
نن جوون : نه پسرم اونو نمیخورن اون واسه جیش کردنه
گل پسر کوچیکه پشتشو میکنه و میگه : اینجامو میخوری؟
نن جوون : نه پسرم اون واسه عن کردنه
و این سوال و جواب ادامه داره تا اینکه نن جوون تصمیم میگیره کارو یکسره کنه
گل پسر کوچیکه : اینجامو میخوری؟
نن جوون : بله بیار بخورمش
گل پسر کوچیکه با خوشحالی پشتشو میکنه به نن جوون و شورتشو میکشه پایین و نن جوون بسم الله گویان لپ سمت راست کونشو گاز کمی محکمی میگیره
گل پسر کوچیکه شوک زده با نگاهی پر از درد و ناباوری به نن جوون نگاه میکنه و دستش رو روی محل نن جوون گزیدگی قرار میده
نن جوون: بده بخورم
گل پسر کوچیکه: نه نخور
سریع شورتشو میکشه بالا و در حال ترک صحنه مدام به عقب برمیگرده و میگه نه نخور نخورش
خیلییی خوووبه
اخه گفتی گربه!چرا ب تومیگه؟
چی بگم منفعتشه حتما
سلام

خوبین؟
فقط سکوت