نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

گوشت قربونی

گل پسر کوچیکه رو شستم و عضو نامردشو با پارچه پوشوندم سپردم به گل پسر مواظب باشه پلرچه عقب نره گل پسر کوچیکه بشاشه به زندگیمون و رفتم حیاط تا محتویات بالشها رو از فین و اب دهان و عرق سر و گردن پاکسازی کنم

بعد ساعتها هن و هن کردن و ای وای چه غلطی کردم و مردم از خستگی امدم داخل

گل پسر تبلت بدست گاهی صدایی از خودش در میکنه تا داداشش مطمئن باشه تنها نیست و زمین و زمانو بهم نریزه

نن جوون : گل پسر پارچه رو دسته گل دادشت کو؟ این چرا بیرونه؟

گل پسر  : شاشید رو فرش و تشکش

نن جوون : مگه مواظبش نبودی؟ و ....: 

گل پسر ریده در تنبان: : من فقط به صورتش نگاه می کردم از بالای تبلت اونجارو ندیدیم که

نن جوون: دیگه خسته شدم از دستت می کشمت

با ترس ولرز رفته نون گرفته چایی گذاشته سفره انداخته 

گل پسر در حال صبحانه خوردن :  حالا چجوری منو میکشی؟

نن جوون : بزار بخورم جوون بگیرم تصمیم میگیرم حالا

گل پسر : راستی راستی منو میکشی؟ من باور نمیکنم

نن جوون : وقتی کشتمت باور میکنی

نن جوون : اصلا چرا تورو بکشم تو دیگه بزرگ شدی واسم نون میگیری چایی میزاری این داداشتو میکشم تازه اون شاشیده نه تو از دستش راحت میشیم

گل پسر : نه حیف این لپای قشنگ و نگاه بامزه نیست؟  تازه بکشیش خودت کلی گریه میکنی

نن جوون :اره پس خودمو می کشم تا از دست هر دوتون راحت بشم

گل پسر : هان اونوقت کی برای ما غذا درست کنه؟ کی خونه رو تمیز کنه؟

نن جوون:

گل پسر : 

گل پسر کوچیکه : 


نظرات 2 + ارسال نظر
دخترک یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 14:07

فکر کن دو روز دیگه دو تا میشن میخوای چه کار کنی
ما که حال میکنیم با این حاضر جوابیا و بامزگیاشون

یکی دیگه میارم بشن سه تا
صد در صد اختلاف میوفته بینشون
تک که شدن منم حسابشونو می رسم

یکی یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 08:42

الهیییی
همیشه همینقدر مهربون و با حوصله باش!
خوب؟
خسته شدی یا عصبانی، حرفی نزن
بیا همینا رو بخون جون بگیری
خوشبحالت که اینقدر مهربونی

بوی اشنایی از لحن نوشته تون میاد
چشم سعی می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد