نیمه های پیدا شده من
حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من
حکایت من و گل پسرانمتربیت نااهل را چون گیردکان بر گنبد است
نن جوون برای تیلیاردمین بار: گل پسر الان داداشت هیچ چیز بلد نیست و تورو خیلی دوست داره چشمش همش دنبال توئه
اگر بد رفتار کنی وحشی بازی در بیاری اونم دیوونه و وحشی میشه
اگر مهربان و اقا باشی اونم خوب و مهربون میشه درست مثل دوربین داره ازت فیلم میگیره
گل پسر: اونکه شارژ نداره
نن جوون با رقص سینه بندری : هه هه پس اینا چیه خودم همش شارژش میکنم
گل پسر: چه فایده همش شارژش میریزه تو پوشکش
نن جوون : دوباره شارژش میکنم اصلا من چی میگم تو چی میگی
گل پسر حرف اخر و میزنه: داداش چون ازم کوچیکتره باید بهم سلام کنه و شما چون ازم بزرگترید باید منو بوس کنید.
و اینچنین شد که نن جوون ماند و گیردکان ماند و گنبدش.
واقعا مکالمه با مزه و خوبی بود!
اینها رو بعد از چندسال براش تعریف کنی، اینقدر خوشش میاد!
همه تون سلامت باشید.
بچه های الان هزارماشالا از نظر زبون دست همه نسلها رو ازپشت بستن
سلام...
حالتون خوبه؟؟؟؟
پاسخ کوبنده ای بود
در جواب کامنت پست قبلی: خدا رحمتشون کنه...
والا با حاضرجوابیای گل پسر دندونی واسه ما نمونده دیگه
خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه
خیلی ممنون از وب سایت خوبتون وبتون خیلی عالیه موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره
5616
ممنون خانم گل
اگر بدونی چقدر ماجرا هست از زندگیم که تو خواب هم نمیبینی ولی این وب مخصوص گل پسراست
برای ابعاد دیگر زندگیم آمادگی به زبان اوردنشونو ندارم
اگر روزی نوشتم لینک وب رو تو این وب میذارم
باید اعتراف کنم هیچی نفهمیدم:))
منم نفهمیدم