نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

همراه همیشگی

مرض لاعلاج گل پسر حضور پرشور و دائمیش در تمام مراحل حساس زندگی افرادخانواده است : 

میخوای بری توالت یکهو مثل جن قبل تو میپره تو

میخوای چیزی بزاری دهنت یکهو با نیش باز و نگاه مچ گیرانه جلو روی ادم ظاهر میشه

میخوای بوس و بغل کنی یکهو میبینی کله شو کرده وسطتتون و محکم هر دو رو بغل کرده یا اگر دیر کنه از راه دور داد میزنه جدا نشید منم بیام

میخوای گل پسر کوچیکه رو شیر بدی رو شکمت هوار میشه و اگر رو بدی جلوی چشمان ناباورت ممه رو از دهن داداشش درمیاره شیر میخوره

اخر برج در دوران بی پولی و تاکید بر عدم خرج غیر ضروری میخوای لیست خرید مواد غذایی رو بدی تندی لیستی از وسایل غیرضروری و یا تکراری ارائه میده

میخوای دو دقیقه با حرارت فراوان با همسایه یا خواهرت غیبت کنی دلت باز بشه مرض " نن جوون ؛ نن جوون" میگیره تا اخر سر با دم دست ترین وسیله ممکن دنبالش کنی

علیرغم تاکید و تهدید و تنبیه شدید نن جوون مبنی بر گم و گور شدنش  هنگام بحث مالی  ، بلا استثنا خدمات مشاوره ای منتهی بر جنون نن جوونی ارائه میده

و بدترین موردش وقتی نن جوون میخواد ظرف بشوره و شدیدا غرق افکارشه مرض اب خوردن میگیره

تا نن جوون میخواد اسکاچو برداره ماگ به دست ظاهر میشه 

کمی اب میریزه میخوره تا اینجا مشکلی نیست داره اب میخوره

دست نن جوون تا دراز میشه به شیراب دوباره شیرو باز میکنه کمی اب میریزه تو ماگش شیرو میبنده میخوره و تمام پهنا جلوی سینک ایستاده 

عیبی نداره الان دیگه میره عصبانی نشو نن جوون

اب خوردنش تموم میشه و نن جوون با افکاری نخ کش شده منتظره بره کنار که دوباره شیر ابو باز میکنه اب می ریزه شیر رو میبنده و با ارامشی حرص دراور میخوره

نن جوون : دیگه حوصله مو سر بردی یکبار پرش کن برو کنار دیگه ؛  من رومو برمیگردونم اگر برگشتم دوباره تورو دیدم اب خوردنو یادت میدم

نن جوون پشت به گل پسر میکنه و میخواد برگرده که گل پسر : صبر کن برنگرد (ماگشو میزاره سرجاش می دوئه ) حالا برگرد.

غریزه فراتر از فرهنگ

واسه ساعت 10 تا 11صبح جلسه گذاشتند تو مدرسه دقیقا ساعتی که منو گل پسر کوچیکه غرق خواب ناز بعد صبحانه ایم

صدالبته بدون هیچ گونه کک گزیده گی گرفتیم خوابیدیم

ظهر گل پسر بقصد باج گیری : نن جوون جلسه هم که نیومدی

نن جوون : واسه چی بیام جلسه بهداشت دهان و دندان بود تو که دیگه مسواک هم نمیزنی

گل پسر : هه دوتا زن اورده بودند مثلا قربان ما بودند سرمون داد زدند

نن جوون : واسه چی؟ 

گل پسر با دهانی فراخ و لحنی بغایت غیرانسانی: اره اومدند درو محکم باز کردند گفتند بیاین برید بیرون ببینیم انگار ما برده هاشونیم

نن جوون : کیا؟

گل پسر : معلمهامون دیگه؛  زنهارو دیده بودند داشتند خودشونو نشون میدادند.

خیانت

گل پسر حسب برنامه همیشگیش تبلت به دست رو مبل دراز به دراز افتاده در حالیکه فردا امتحان ریاضی داره

نن جوون برنامه ازدواج رو تو کانال بلاد کفر میبینه 

یکی از عوامل برنامه رو نشون میده پسری جوان تازه کرک و پشم دراورده معصوم خجالتی 

نن جوون : گل پسر ببین این پسره چه خوشگله

گل پسر سرتو تبلت سکوت میکنه این یعنی شروع یک فوران

نن جوون : هوووی گل پسر ببین این پسرو چه خوشگله نگاه کن الان میره ها

گل پسر تبلت بدست و نگاهی همچنان محو بازیش ناگهان نیم خیز میشه صداشو کلفت میکنه در حالیکه رگ گردنش قلمبیده: ببند اون تلویزیونو

نن جوون : واااا واسه چی خدایی خوشگل نیست

گل پسر با دهنی کف کرده و نگاهی خشمگین چون گاو میدان گاوبازی: بابای منو به یک مرد احمق فروختی