نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

ادمی را ادمیت لازم است

گل پسر کوچیکه با قد و قواره کوچیکش اراده ای بس بزرگ داره

هیچ چیز در هیچ کجای خانه دور از دسترسش نیست

چهارپایه ای پلاستیکی داره که در ارتفاعات خانه کمک حالشه یعنی هر چیزی در ارتفاعات رو با کمک چهارپایه ی سیارش به پایین میکشه

اول صبحی وسط صبحانه چشمش به سگ باطری خورش میوفته که با شکم باز کناری افتاده

چهارپایه رو میاره ساعت زنگدارو از بالای تلویزیون برداشته باطریشو در اورده سگش رو راه میندازه و ساعتی بعد باطری رو داخل ساعت انداخته روی چهارپایه میره تا ساعت رو بالای تلویزیون قرار بده

و طبق معمول ترس از ارتفاع میاد سراغش با ناله صدا میزنه : نن جوون بیا منو بیار پایین

نن جوون با بدجنسی : نمیارمت پایین

گل پسر کوچیکه کمی نگاه میکنه : ادم شو منو بیار پایین

نن جوون : با کی بودی تو؟

گل پسر کوچیکه سرشو میندازه پایین و با سوال دوباره نن جوون با لبخندی به وسعت کل صورتش : به تو گفتم منو بیار پایین

و بسلامتی میاد پایین

نظرات 1 + ارسال نظر
آدینه جمعه 27 مرداد 1396 ساعت 03:04

سلام
حالتون خوبه؟
جییییییییغ
من موندم داداش بزرگش نیست اون موقع که جواب دندان شکن بده؟

سلام ممنون داداش بزرگه مثل همیشه رو مبل تبلت به دست تلوزیون نگاه میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد