نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

تلافی

اهنگ گذاشتم تا گل پسر کوچیکه هرچی تو دل و روده داره بریزه بیرون بعد پوشکش کنم بخوابونمش 

نن جوون: گل پسر بیا واسه داداشت برقصیم  بخنده کارش زودتر راه بیوفته

گل پسر : نههههههههه من خجالت می کشم 

نن جوون: یا میای یا تا شب تبلت تعطیل ، کارتون تعطیل، کامپیوتر تعطیل 

با بی میلی و خزون خزون (از مصدر خزیدن) میاد شروع میکنیم 

گل پسر : اینکه همش رقص زنانه شد بذار مردونه برقصم ، اه اصلا رقص مردونه بلد نیستم

نن جوون : ولش کن همون زنونه بهتره

گل پسر کوچیکه : 

نن جوون : الان یک حرکت می زنم عمرا بتونه ادامو در بیاری 

و سینه می لرزونم

گل پسر هم سینه می لرزونه

نن جوون : ها ها نشد تو که از اینا نداری   بووووووووووووووووووق 

گل پسر : باشه حالا من یک حرکت می زنم نمی تونی ادامو در بیاری 

و زانوهاشو خم می کنه و باسنشو چپ و راست می کنه

زانوهامو خم می کنم و تقلید می کنم

گل پسر : هاهاها نتونستی مال من از پشت صدای سیس داد

نن جوون : 

گل پسر : 

گل پسر کوچیکه : 

ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان

گل پسر کوچیکه رو گذاشتم رو اپن اشپزخونه چراغهای چشمک زن ارک رو روشن کردم داره نگاه می کنه دست و پا می زنه صدا در میاره و دستهاشو باز کرده بطرف بالا یعنی بغلم کن

نن جوون : گل پسر بیا وایستا کنار داداشت نیوفته رو زمین منم بکارهام برسم

گل پسر بعد چند ثانیه  : نن جوون بیا برای اخرین بار بچه تو ببوس 

نن جوون : چرا اخرین بار؟ 

گل پسر : الان که بیوفته می میره دیگه 

نن جوون : پس تو چکاره ای ؟واسه چی گفتم وایستا پیشش؟

گل پسر یک لحظه سرشو از تبلتش میاره بیرون و میگه: اهان

ریاضت اقتصادی

گل پسر : نن جوون شارژ اینترنت تموم شده 

نن جوون : به من چه به بابات بگو

گل پسر : بابا شارژ اینترنت تموم شده 

بابا : به من چه

گل پسر : شارژش کن 

بابا : شارژش نمی کنم پول ندارم 

چند روز با بی اینترنتی و غرغر گذشته

گل پسر : نن جوون داداش بزرگ شد میری سرکار؟ 

نن جوون : نه واسه چی؟

گل پسر : اخه پولامون کم شده باباهم که میره کار می کنه پول نمیاره خونه

نن جوون: به من چه کم خرج کنید

گل پسر : چی چی رو کم خرج کنید اینترنت هم قطع شده

نن جوون: بشه به من چه مگه خاله زهرا میره سرکار؟مگه زنهای همسایه میرن سرکار؟ 

گل پسر : اخه اونا دو تا مرد دارند 

نن جوون: خب شما هم یک شوهر دیگه برام بگیرید بشن دو تا 

گل پسر  

نن جوون  یعنی بابا پولاشو کجا میبره نمیاره خونه؟ آش بابا پخته شد با کلی روغن


گوشت قربونی

گل پسر کوچیکه رو شستم و عضو نامردشو با پارچه پوشوندم سپردم به گل پسر مواظب باشه پلرچه عقب نره گل پسر کوچیکه بشاشه به زندگیمون و رفتم حیاط تا محتویات بالشها رو از فین و اب دهان و عرق سر و گردن پاکسازی کنم

بعد ساعتها هن و هن کردن و ای وای چه غلطی کردم و مردم از خستگی امدم داخل

گل پسر تبلت بدست گاهی صدایی از خودش در میکنه تا داداشش مطمئن باشه تنها نیست و زمین و زمانو بهم نریزه

نن جوون : گل پسر پارچه رو دسته گل دادشت کو؟ این چرا بیرونه؟

گل پسر  : شاشید رو فرش و تشکش

نن جوون : مگه مواظبش نبودی؟ و ....: 

گل پسر ریده در تنبان: : من فقط به صورتش نگاه می کردم از بالای تبلت اونجارو ندیدیم که

نن جوون: دیگه خسته شدم از دستت می کشمت

با ترس ولرز رفته نون گرفته چایی گذاشته سفره انداخته 

گل پسر در حال صبحانه خوردن :  حالا چجوری منو میکشی؟

نن جوون : بزار بخورم جوون بگیرم تصمیم میگیرم حالا

گل پسر : راستی راستی منو میکشی؟ من باور نمیکنم

نن جوون : وقتی کشتمت باور میکنی

نن جوون : اصلا چرا تورو بکشم تو دیگه بزرگ شدی واسم نون میگیری چایی میزاری این داداشتو میکشم تازه اون شاشیده نه تو از دستش راحت میشیم

گل پسر : نه حیف این لپای قشنگ و نگاه بامزه نیست؟  تازه بکشیش خودت کلی گریه میکنی

نن جوون :اره پس خودمو می کشم تا از دست هر دوتون راحت بشم

گل پسر : هان اونوقت کی برای ما غذا درست کنه؟ کی خونه رو تمیز کنه؟

نن جوون:

گل پسر : 

گل پسر کوچیکه : 


روی دیگر سکه

گل پسر : نن جوون ببا ببین این حیوان چجوری شده؟

نن جوون : کدوم حیوان؟ چجوری اومده داخل؟

گل پسر : نه بابا جانورو نمی گم که ، داداشو میگم

نن جوون : گل پسر گناه داره به داداش نگو حیوان

گل پسر : منظورم حیوان اونجوری نیست که ، یعنی طرف دیگر بیچاره