نن جوون با درد پنهان و همان حس مردن زودهنگام رو به گل پسر : گل پسر اذیتم نکن میمیرم یتیم میشید نامادری میاد کتکتون میزنه
گل پسر : نا مادری دیگه چیه؟
نن جوون : منکه مردم باباتون میره یک زن جوون و خوشگل و می تی شی مامانی میاره اسمش میشه نامادری
گل پسر : زن کفتار من نمیزارم
نن جوون : پس کی بچه رو بزرگ کنه واستون غذا بپزه
گل پسر :بابا
نن جوون : پس کی بره سرکار
گل پسر : من خودم بچه رو نگه میدارم
نن جوون : پس کی باباتونو بغل کنه بوس کنه عشقولانه کنه
گل پسر : ما خودمون ؛ من و داداشم
نن جوون : نمیشه مرد نمیتونه بدون زن زندگی کنه
گل پسر : ما خودمونو شکل زن در میاریم
نن جوون پرت میشه تو خاطرات بچگیش
نن جوون بزرگ : چشم گفتن اینهمه سخته دختر فلانی به مامانش میگه چشم نشنیدم یک چشم از دهان شما دربیاد
نن جوون سایز اسمول: دختر فلانی غلط میکنه سرتق چاپلوس
چقدر چهره نن جوون شبیه چهره ا ن روزهای نن جوون بزرگ شده
از وقتی گل پسر کوچیکه رو تخم چشم اهل خانه جلوس فرمودند خواب شبانه نن جوون به شب بیداری تبدیل شده و از وقتی فرق پستونک و پستون رو فهمیدند طی حرکتی بسی انقلابی پستونک رو به دورترین جای ممکن همان زمین زیرپایشان پرتاب کردند و شبها تا صبح از پستان نن جوون اویزان شدند و علاوه بر شب بیداری تمام شیفت تاولهای دردناکی بر روی نوک انجای ممنوع التلفظ نن جوون نصیب نن جوون شده
و با هربار بیدار شدن و گریه گل پسر کوچیکه ناله های نن جوون با عبارت " ای واااای " شروع میشه
در شبی از شبهای سرد و باران ریز پاییزی که نن جوون تازه غرق در کابوسهای شبانه شده گل پسر کوچیکه: نن جوون ( مااااامااااا) ؛نن جووون
نن جوون با صدایی هیس مانند : هاااااا
گل پسر کوچیکه : ای واااای
دردل بابا با نن جوون نصف شب بعد خو ابیدن گل پسران:
به گل پسر میگم چرا به حرفم گوش نمیدی؟
گل پسر : تو که منو نمیزنی چرا به حرفت گوش بدم