نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

هات چاکلت

چند صباحی است که نن جوون با گل پسرانش در خانه خاله بزرگه گنگر نخورده لنگر انداخته

از روزی که لنگر انداخته مشغول عملیات مشترک رب پزی ، خیارشور گذاری ، کنسرو لوبیا، پاک کردن گندم برای بلغور ، ترشی لیته گذاری ، فریز کردن سبزی برای خورشت قورمه سبزی و درست کردن رشته خانگی با خاله بزرگه میباشد و در هر لحظه از عملیات مذکور گل پسر کوچیکه حضور پر رنگ داشته و مدام پرسیده : بریم پارک سرسر؟

نن جوون : بله میریم

و این  سوال و جواب  بارها در طول روز تکرار میشود تا اینکه روز پنجم شوهر خاله از سفر بر میگردد و نن جوون و خاله با کلی فشار کاری تصمیم میگیرن شامی تدارک دیده و بهمراه شوهرخاله برن پارک سرسر

شوهر خاله : برنامه تون چیه کجا میخواهید بروید

خاله : از گل پسر کوچیکه بپرس

شوهرخاله : گل پسر کوچیکه کجا بریم؟

همه منتظر عبارت بریم پارک سرسر معروف هستیم که گل پسر کوچیکه با لحنی اروم و جدی : هیچ جا نریم

نن جوون و خاله با دهانی باز و نگاهی شاکی به ناسپاس ستون پنجمی کوچک چشم دوختند که سرش رو روی سینه خم کرده و با دهانی باز بیصداو موذیانه میخندد.

شکلات خان  بدجنس از نوع بسیار داغش.

گول زنک کوچک

برای خرید یک کیلو سبزی نن جوون و گل پسر کوچیکه بهمراه خاله بزرگه شیک و پیک کردیم راه افتادیم هنوز پیچ اول کوچه رو رد نکردیم که گل پسر کوچیکه زد رو ترمز : من خوابم میاد بریم خونه

بعد کلی خندیدن به ریش نداشته گل پسر کوچیکه : جک قشنگی بود بچه راه بیفت 

  تا خیابان اصلی راهی سرپایینی رو پای پیاده طی کرده و به عمو سبزی فروش رسیدیم

- عمو سبزی فروش 

- بله؟

- سبزی خوب داری؟

- نخیررر

بسان لشکر ده هزار نفره شکست خورده رومی مسیر برگشت به خانه را که اکنون سربالایی شده در پیش گرفتیم

چند قدمی بر نداشتیم که گل پسر کوچیکه مثل میخ سرجاش ثابت میشه : من خسته شدم منو بردار

و چنان با مظلومیت نگاه میکنه که لحظاتی بعد نن جوون با بغلی پر مسیر سربالایی رو نفس زنان و کمرشکنان لنگان و نالان و قدمهایی کشان کشان  طی طریق میکنه

نن جوون : گل پسر کوچیکه بیا پایین خسته شدم

گل پسر کوچیکه با لحنی اروم و دلفریب : نه تو خسته نشدی

نن جوون : خسته شدم مگه من آدم نیستم

- نه تو آدم نیستی

- هان پس چی هستم

با دستانی گشاده به دو طرف بدنش و لبخندی به وسعت اسمان صاف و آبی و لحنی پر از عشق و شادی : تو ننننن جوووونیییییییی.