اول صبحی گل پسر : نن جوون یک سوال میپرسم به بابا نگو منو می کشه
فضولیم گل می کنه نمی پرسم چی چون اگر بپرسم رم می کنه نمی گه فقط میگم : هوم و ساکت منتظر میشم
گل پسر : تو مثلا چی دوست داری برای تولدت بگیریم؟
نن جوون : هیچ چی دوست ندارم
گل پسر : حالا یک چیزی بهت میگم به بابا نگو منو باز میکشه ، بابا دیروز پرسید نن جوون چی دوست داره برای تولدش بخریم؟
نن جوون : تولد واقعی من زمستانه الان نیست امروز تولد شناسنامه ام هستش
گل پسر : واقعا بزار به بابا زنگ بزنم بگم امروز تولدت نیست چیزی نخره
و اینگونه از هر طرف سورپرایز شدیم:
- امسال بابا یادش مونده تولد ما 30 شهریوره نه 31 ام
-عجب ای کیو سانی زاییدیم
- کادوی بابا