نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

اعتراف صادقانه

اینروزا وقتی نن جوون مست خواب صبحگاهیه طبق روال هر صبح زود گل پسر کوچیکه بیدار میشه 

سینه خیز خودشو می رسونه به نن جوون موهاشو میکنه 

انگشت تو دماغ و دهن و گوشش میکنه 

با ناخن رو شکم نن جوون خط یادگاری میندازه 

دهنشو پر شیر میکنه کمی تو دهنش نگه میداره تا با بزاقش مایع کشداری درست بشه سپس همشو تو گردن و سینه نن جوون خالی میکنه و با خنده های مستانه در انتظار تایید تمام کارهاش زل میزنه تو چشمای نیم باز نن جوون

و وقتی با لبخند و بوسه نن جوون ذوق زده میشه در اقدامی انتحاری دهانشو کامل باز میکنه و دماغ نن جوون رو میگیره تو دهنش و با تمام زورش و لثه های عاری از دندانش دماغ بیخبر از همه جارو گاز گازی میکنه

یکی از همین صبحها که گل پسر خونه است و شاهد ماجرا ؛ وقتی که مرحله گازیدن فرا میرسه با هیجان رو به داداشش : افرین داداش گاز بگیر گاز بگیر مک بزن یک چیز ترش خوشمزه اون تو هست

نن جوون : گل پسر از کجا میدونی ترش و خوشمزه است؟ 

گل پسر با ترس و شرمنده : یک چیزی میگم منو نزن داد هم نزن ناراحت بشم ؛ وقتی مهد کودک میرفتم با بچه ها دست میکردیم تو دماغمون میذاشتیم تو دهنمون ، خوب ترش بود

از قدیم گفتند نخند به سرت میاد 

اینم نتیجه خندیدن و مسخره کردن سمیرا 30 سال قبل موقع مصرف کردن تولیدات خودشه

نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 02:36

آره راست میگه هرچی سبزتر باشه ترشیش بیشتره

مریم بانو دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 14:40 http://bogzarbenevisam.blog.ir



می گم.... دو تا بچه داشتن خوبه؟

خیلی بشرطی که بزرگه کمی حرف حالیش باشه نزنه کوچیکه رو کور و کچل کنه

بانوی تابستان یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 13:28

ای جانم فدای اون گاز گازی کردن و شیطنت های صبحگاهیش

خدا نکنه مامان خانومی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد