نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

رجب

گل پسر با لحنی بسیار جدی و کمی تهدیدامیز: نن جوون من یکم دیگه بزرگ بشم با اون چیزی که بابا موی دماغشو میزنه وسط این دوتا ابرومو میزنم ها

نن جوون شگفت زده از صراحت و جسارت گل پسر: چرا؟

گل پسر : اخه دارم یواش یواش شبیه رجب میشم 

رجب را تعریف کنید : رجب شخصیت کمدی ترکیه ای با ابروهای پیوندی سیاه و کلفت و بدنی پر مو چون خرس گریزلی می باشد.


مکافات عمل

نن جوون با درد پنهان و همان حس مردن زودهنگام رو به گل پسر : گل پسر اذیتم نکن میمیرم یتیم میشید نامادری میاد کتکتون میزنه

گل پسر : نا مادری دیگه چیه؟

نن جوون : منکه مردم باباتون میره یک زن جوون و خوشگل و می تی شی مامانی میاره اسمش میشه نامادری

گل پسر : زن کفتار من نمیزارم

نن جوون : پس کی بچه رو بزرگ کنه واستون غذا بپزه

گل پسر :بابا

نن جوون : پس کی بره سرکار

گل پسر : من خودم بچه رو نگه میدارم

نن جوون : پس کی باباتونو بغل کنه بوس کنه عشقولانه کنه

گل پسر : ما خودمون ؛ من و داداشم

نن جوون : نمیشه مرد نمیتونه بدون زن زندگی کنه

گل پسر : ما خودمونو شکل زن در میاریم

نن جوون پرت میشه تو خاطرات بچگیش 

نن جوون بزرگ : چشم گفتن اینهمه سخته دختر فلانی به مامانش میگه چشم نشنیدم یک چشم از دهان شما دربیاد

نن جوون سایز اسمول: دختر فلانی غلط میکنه سرتق چاپلوس

چقدر چهره نن جوون شبیه چهره ا ن روزهای نن جوون بزرگ شده

مفهوم شرطی شدن

از وقتی گل پسر کوچیکه رو تخم چشم اهل خانه جلوس فرمودند خواب شبانه نن جوون به شب بیداری تبدیل شده و از وقتی فرق  پستونک و پستون رو فهمیدند طی حرکتی بسی انقلابی پستونک رو به دورترین جای ممکن همان زمین زیرپایشان پرتاب کردند و شبها تا صبح از پستان نن جوون اویزان شدند و علاوه بر شب بیداری تمام شیفت تاولهای دردناکی بر روی نوک انجای ممنوع التلفظ نن جوون نصیب نن جوون شده

و با هربار بیدار شدن و گریه گل پسر کوچیکه ناله های نن جوون با عبارت " ای واااای " شروع میشه

در شبی از شبهای سرد و باران ریز پاییزی که نن جوون تازه غرق در کابوسهای شبانه شده گل پسر کوچیکه: نن جوون ( مااااامااااا) ؛نن جووون

نن جوون با صدایی هیس مانند : هاااااا

گل پسر کوچیکه : ای واااای 

تا نخورم نخسبم

دردل بابا با نن جوون نصف شب بعد خو ابیدن گل پسران: 

به گل پسر میگم چرا به حرفم گوش نمیدی؟

گل پسر : تو که منو نمیزنی چرا به حرفت گوش بدم

حرف مرد یکیه

گل پسر کوچیکه معامله گر خوبی میشه

یاد گرفته نرینگی یعنی عرضه و تقاضا

یاد گرفته هیچ لطفی بی عوض نیست

یاد گرفته برای وصال به ممه های عزیزتر از جانش باید چیزی تقدیم نن جوون کنه

ا ولین و دم دست ترین رشوه گوشی نن جوونه

هر چند دقیقه که هوس کنه تند نگاهی به اطراف میندازه و گوشی رو میاره میزاره تو دست نن جوون و بیصدا نگاهش رو روی یقه نن جوون زوم میکنه

نن جوون : ها چی میخوای

با صدایی اروم و زیر زبونی وسط تنها دندانهای جلویی زمزمه میکنه : مه مه

بعد گوشی ، ماگ گنده سبز رنگ نن جوونه که همیشه دور و بر نن جوون خالی از چایی رها  شده ؛ در عملیاتی بیصدا میاره به زور از یقه لباس نن جوون  داخل لباس میندازه و در پاسخ نن جوون : چکار میکنی جویده جویده میگه : مه مه

و بدجایی سوزاننده ترینش : بعد یک شب بیخوابی نن جوون ازاری دم صبح که نن جوون تازه چشماش گرم خواب شده خم میشه رو صورت نن جوون و دماغشو میچسبونه رو دهنش و مدام صدا میزنه : عمه عمه عمه

نن جوون : ها چیه چی میگی

گل پسر کوچیکه : مه مه

دیگه طاقت نن جوون سر میره : عمه ات شب تا صبح مثل خرس خوابیده منو بیدار نگه داشتی حالا هم بیخواب کردی  بهم میگی عمه

تنها جواب گل پسر کوچیکه : مه مه