نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم
نیمه های پیدا شده من

نیمه های پیدا شده من

حکایت من و گل پسرانم

گربه ای دم حجله سوخت

وقتی شیطنت نن جوون و گل پسر همزمان گل میکنه ؛ نیرویی عظیم در کائنات خانه بوجود میاد و نتایجی غمبار در انتظار بابا و گل پسر کوچیکه رقم میخوره

در راستای هوسهای آنی نن جوون و همکاری بلاانقطاع گل پسر روزهای اخیر کرانچی آتشین هست که خریداری میشه و با ولع و شالاپ شولوپ توسط دو اهریمن موصوف الذکر لنبانده میشه

بابا از دور نظاره گره و اخر سر نمیتونه با نفسش کنار بیاد میاد یکی میزاره تو دهنش و از انجا که تبحر چندانی نداره همون اول کار فلفلش میپره تو گلوش و اوهه اوهه کنان کنار میکشه

با تذکر قبلی نن جوون دور از چشم گل پسر کوچیکه یکی یکی به نوبت میریم تو اشپزخانه و مخفیانه دهنمو پر میکنیم و در حالیکه کی بود کی بود من نبودم از کنار گل پسر کوچیکه که سوار بر رخشش همه جا چشمش به دهن ماست رد میشیم و طفل معصوم ساکت و منتظر بیصدا نگاهمون میکنه

تا اینکه عملیات لو میره و وقتی گل پسر کوچیکه مچ نن جوون رو موقع خوردن چیزی جدید میگیره داد و بیداد راه میندازه

هر چی نصیحتش میکنیم بابا میسوزی نمیتونی تو گوشش نمیره

روح خبیث نن جوون روح خبیث تر گل پسر رو صدا میکنه و یک عدد کرانچی تند اتشین میده دست گل پسر کوچیکه

تا میزاره دهنش چشماش گردالو میشه و نیش ارواح خبیث تمام باز

ولی از انجا که محصول تعلیم و تربیت همین خبائثه ؛ از رو نمیره و تا اخر با اب دهنش خیس میکنه و سوزان سوزان قورتش میده

و تازه استانه دردش بصدا در میاد و مدام زبانشو میاره بیرون و ناله میکنه و با چشمانی متلمس به نن جوون نگاه میکنه

دل نن جوون به رحم میاد و نیشش بسته میشه جلدی بسان اتش نشانی چابک میپره شیشه اب رو میاره میزاره دهن گل پسر کوچیکه 

و چون مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه گل پسر کوچیکه به نن جوون و چیزایی که تو دهنش میزاره بی اعتماد شده و شیشه رو پرت میکنه و با وساطتت گل پسر کمی اب میخوره تا سوز دهنش کمتر میشه و عبرتی میشه تا دیگه پا تو کفش بزرگترش نکنه و در نتیجه بقیه کرانچی نجات پیدا میکنه و منتظر نن جوون.

اعتراف صادقانه

اینروزا وقتی نن جوون مست خواب صبحگاهیه طبق روال هر صبح زود گل پسر کوچیکه بیدار میشه 

سینه خیز خودشو می رسونه به نن جوون موهاشو میکنه 

انگشت تو دماغ و دهن و گوشش میکنه 

با ناخن رو شکم نن جوون خط یادگاری میندازه 

دهنشو پر شیر میکنه کمی تو دهنش نگه میداره تا با بزاقش مایع کشداری درست بشه سپس همشو تو گردن و سینه نن جوون خالی میکنه و با خنده های مستانه در انتظار تایید تمام کارهاش زل میزنه تو چشمای نیم باز نن جوون

و وقتی با لبخند و بوسه نن جوون ذوق زده میشه در اقدامی انتحاری دهانشو کامل باز میکنه و دماغ نن جوون رو میگیره تو دهنش و با تمام زورش و لثه های عاری از دندانش دماغ بیخبر از همه جارو گاز گازی میکنه

یکی از همین صبحها که گل پسر خونه است و شاهد ماجرا ؛ وقتی که مرحله گازیدن فرا میرسه با هیجان رو به داداشش : افرین داداش گاز بگیر گاز بگیر مک بزن یک چیز ترش خوشمزه اون تو هست

نن جوون : گل پسر از کجا میدونی ترش و خوشمزه است؟ 

گل پسر با ترس و شرمنده : یک چیزی میگم منو نزن داد هم نزن ناراحت بشم ؛ وقتی مهد کودک میرفتم با بچه ها دست میکردیم تو دماغمون میذاشتیم تو دهنمون ، خوب ترش بود

از قدیم گفتند نخند به سرت میاد 

اینم نتیجه خندیدن و مسخره کردن سمیرا 30 سال قبل موقع مصرف کردن تولیدات خودشه

خدمتگزار مردم

داریم میریم ولایت

همه جا پر عکس نامزدای انتخاباتیه

بر حسب اتفاق فامیلی یکی با اسم گل پسر یکیه

گل پسر با ذوقی بسیار مضاعف : عه اسم منم نوشتند کاش همه به من رای بدند

نن جوون : اگر انتخاب بشی چکار میکنی؟ 

گل پسر : به همه رویاهام دست پیدا میکنم

نن جوون : مثلا؟

گل پسر : واسه خودم یک ربات میسازم

نن جوون : خوب این چه دردی از مردم دوا میکنه؟ 

گل پسر تازه یاد مردم میوفته که تو مملکت بیخود جا تنگ کردند: خب ربات من از رو خودش کپی درست میکنه به اونا هم میدم مثلا ربات بچه هم میسازم که واسه مردم بشه بچه

نن جوون : هزارتا هم ربات بسازی کارهای منو خودت باید انجام بدی

گل پسر : اه منم واسه اینکه از دستت راحت بشم میخوام ربات درست کنم

یکروز بعد انتخابات از انجا که گل پسر رای لازم رو نیاورده طبق معمول زیرانداز پهن میکنه سفره میندازه بچه داری میکنه و طبق معمول این وسطها اتیش میسوزونه و نهایتا با نعره نن جوونی گوشه کناری ناپدید میشه. 

علت موفقیت

یکشنبه هفته پیش گل پسر با چهره ای وحشتناک و چشمانی خونبار فس فس کنان وارد میشود

نن جوون با سپری آماده و حفظ حریم خرس گریزلی: هان گل پسر باز کی پا گذاشته رو دم مبارک

گل پسر در حال فوران : تیممون باخته همشون میگن تقصیر گل پسره

نن جوون: بییییییخود کی جرات کرده ؟چرا؟

گل پسر : من همش یک گل زدم به خودمون بعد میگن تقصیر توئه باختیم

نن جوون صورتش شطرنجی میشه

یکشنبه این هفته گل پسر شاد و خندان و خرمان وارد میشود: نن جوون امروز با سوم 2 مسابقه دادیم 3 هیچ بردیمشون

و با ذوق و یک نفس از پاس پورحسن و شوت برگردان جباری داد سخن داده

نن جوون با دهن کجی: ها ایندفعه که به خودتون گل نزدی؟

گل پسر با ذوقی مضاعف: نه منکه بازی نمیکردم بیرون داشتم تشویق میکردم

و نظریه سببیت فوتبالی اینچنین شکل گرفت : تشویق عامل موفقیت است یا گل نزدن به دروازه خودی؟

._.

گل پسر : نن جوون ؛ امروز پسرعموی طریقت با پسردایی طریقت تو مدرسه دعوا می کردند

بعدش پسرعموی طریقت به پسردایی طریقت گفت گورییییل

پسر دایی طریقت خواست بگه : ننه ته هل شد گفت ممه ته هه هه هه.